مهرشاد ایمانی
دیدرنیوز ـ قصه پر غصه نبود توسعه متوازن میان نواحی مختلف ایران آنقدر عمیق شده است که از هیچکس پوشیده نیست. هنگامی که میان مناطق مختلف یکسرزمین توسعه بهطور عادلانه برقرار نمیشود، حس تبعیض و نابرابری میان مردم ریشه میدواند و چنین وضعیتی بیتردید یکتهدید امنیتی برای کشور محسوب میشود. از سوی دیگر بسیاری از خطرهای بالقوه مانند تحرکات قومگرایان افراطی از پس سوءاستفاده از شرایط بحرانی توسعه در شهرهای مختلف ایران است که اگر مسئولان طی سالیان متمادی در اندیشه رفاه و آسایش مردم این مناطق بودند، بهانه از بهانهجویان ستانده میشد. هرچند اکنون نیز دیر نشده است و میتوان با برنامهریزی دقیق و منسجم در راستای ایجاد توسعه متوازن میان تمام شهرهای ایران اقداماتی موثر انجام داد و حس تبعیض را از بین برد. یکی از مناطقی که همواره از این معضل رنج برده، نواحی کردنشین ایران است. این مناطق با داشتن منابع طبیعی سرشار و موقعیت بااهمیت راهبردي میتوانند علاوه بر آنکه رفاه مردم منطقهای را فراهم آورند، به رشد توسعه ملی نیز کمک شایاني کنند. تحقق این مهم در گرو همت ملی و دولتی است و تا زمانی که دولت برنامهای دقیق برای ساماندهی موضوع توسعه در مناطق کردنشین ایران نداشته باشد، نمیتوان به آیندهای روشن امیدوار بود. برای تبیین این موضوع ساعتی را با اسعد اردلان، نویسنده و پژوهشگر کرد و حقوقدان حوزه بینالملل به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
پس از انقلاب اسلامی بهدلیل پیدایش بعضی گروهها در مناطق کردنشین مشکلات امنیتی بسیاری در این مناطق بهوجود آمد و از پس آن مشکلات جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی دچار بحران شد؛ از اینرو ایجاد توسعه متوازن میان آن مناطق و نواحی دیگر ایران دور از دسترس به نظر آمد. شاید تصور این بود که پس از سالها و با اتمام جنگ ایران و عراق اندیشه امنیتی از مناطق کردنشین بهخصوص نواحی مرزی رخت بربندد اما هیچگاه این رویکرد پایان نیافت. علت تداوم فضای امنیتی طی سالیان متمادی در این نواحی چیست؟
این پرسش را باید از مقامات دولتی و برنامهریزان توسعه کشور پرسید که چرا این رویکرد همچنان دوام دارد. لازم است توضیح دهم که امر سرمایهگذاری و توسعه در استان، پیش از انقلاب نیز در سکون و رکود بود اما انتظار میرفت که در برنامهریزی پس از انقلاب همه ایران به یکاندازه مورد توجه باشند اما همانگونه که شما یادآوری کردید، چنین نشده است. تفاوت میان مناطق برخوردار و غیربرخوردار (اصطلاحاتی که پس از انقلاب رواج یافته است) ناشی از فضای امنیتی نیست. دولتها در همه جهان ناچار به حفظ امنیت هستند. مشکل کردستان و بسیاری از مناطق مرزی کشور این است که اندیشه امنیتی را به همه شئون زندگی مردم تسری میدهند. سرمایهگذاری و توسعه نیازمند وجود یک امنیت پایدار است. اما به این نکته توجه نشده است که تبعیض بین مناطق کشور و عقب نگهداشتن آنها، نه تنها امنیت را مستقر نمیکند بلکه آن را با خطر مواجه میسازد. در جوامع کثیرالمله، دولتها نیازمند وفاق اجتماعی هستند. متاسفانه هنوز این درک در سیاستمداران رده بالای کشور ایجاد نشده است که تبعیض در همه شئون با همبستگی اجتماعی در تضاد است و آن را به مخاطره میاندازد.
چه عللی در جذب سرمایههای داخلی و خارجی برای توسعه مناطق کردنشین ایران باید وجود داشته باشند؟
اگر منظورتان از سرمایهگذاری از خارج کشور باشد، همان اندیشه امنیتی بهانه جلوگیری از آن است و این معضل در تمام کشور نیز وجود دارد. اما اگر منظور سرمایهگذاری ایرانی غیربومی باشد، باید زمینههای آن از طرف دولت فراهم شود. یعنی همان امکانات و تسهیلاتی که برای مناطق برخوردار فراهم شده و میشود با یک رویکرد جبرانساز برای کردستان و دیگر مناطق توسعهنیافته کشور فراهم شود. از سوی دیگر در ادارات استان نیز برخی کارشناسان که متاسفانه اکثرا هم بومی هستند، بهجای تسهیل فرآیند سرمایهگذاری، در راه آن سنگاندازی میکنند. این دردِ بدتری از بیتوجهی دولت است. افراد بسیاری که قصد انجام کاری با هدف توسعه و اشتغالزایی دارند، باید در هر دو جبهه درگیر شوند. بنابراین رویکرد دولت در سرمایهگذاری و توسعه مناطق کردنشین باید تغییر کند و ابزارهای آن نیز فراهم شود.
یکی از معضلات مردم مرزی خاصه در غرب ایران، فقدان شغل است. شاید دلیل ایجاد شغلی مانند کولبری نیز همین موضوع باشد. دولت مرکزی چه اقداماتی را بايد در راستای رفع معضل بیکاری انجام دهد؟
درست است؛ بیکاری موجب وادارشدن مردم به انجام کارهای سختی مثل کولبری شده است. برای سختشدن کار کولبری غیر از بیکاری مشکلاتی است که در راه ایجاد تسهیلات قانونی پیلهوری ایجاد شدهاند. بر طبق مقررات مربوطه که توسط وزارت بازرگانی تنظیم شده است، تمام ساکنان مناطق مرزی استان کردستان واقع در 20کیلومتری خط صفر مرزی به استثنای ساکنان شهرها میتوانند کارت پیلهوری دریافت و از مبادلات مرزی برخوردار شوند اما مشکلات بر سر این کار موجب شده است که شرایط غیرانسانی کنونی ایجاد شود. تسهیلاتی که دولت برای پیلهوری در مناطق مرزی قایل شده از جذابیتهای لازم برخوردار نیست؛ بهنحوی که نه سود متعارفی از تخفیف عوارض نصیب میشود و نه محدودیت تنوع کالا رفع میشود. در چنین شرایطی است که پیلهوران بهجای کارکردن برای خودشان، به کارگر تجار بدل شدهاند. اگر دولت همان کارهایی را که برای استانهای برخوردار در سالهای گذشته انجام داده است برای مناطق مرزی میکرد، تبعیض به مرور از بین میرفت.
بخشی از رکود اقتصادی شدید چندوقت اخیر در مناطق مرزی، به دلیل بستهشدن قسمتی از مرزهای غربی ایران است. بیتردید قاچاق کالا امر پسندیدهای نیست اما ورود غیرمجاز کالاها تا حدی به اقتصاد کمتوان نواحی مرزی کمک میکرد. در حالی که مسیرهای قاچاق عمده همچنان مهار نشده است، آیا بستن مرزها و برخورد شدید با کولبران به اقتصاد این نواحی و در وسعت کلان به اقتصاد ایران کمک میکند یا تنها بر مشکلات مردم مناطق مرزی میافزاید؟
اگر مقررات پیلهوری به شرطی که مرضیالطرفین میان دولت و پیلهوران باشد، مراعات شود و سود ناشی از تخفیف عوارض بازرگانی به حدی باشد که کفاف هزینههای جاری روزانه را بدهد، بخش مهمی از مشکلات حل میشود؛ براي مثال تنوع بیشتری به کالاهای وارداتی داده شود. بهنظر میرسد هم افزایش عوارض مرزی و هم بستن مرزها، هر دو عامل ایجاد چنین شرایطی شدهاند. من و بسیاری از کارشناسان محلی منشأ این بحران را فشار کسانی میدانیم که صاحباختیار مسیرهای عمده قاچاق هستند و مبادلات مرزی را مانعی برای رونق تجارت کثیف خود میدانند. متاسفانه در دهههای اخیر بيشتر سیاستهای دولت توسط گروههای ذینفوذ دیکته میشود. وقتی این سیاست در حوزه اقتصاد و تجارت غیرقانونی به اجرا درآید به چنین فجایعی منجر میشود که نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه حساسیتهای امنیتی را بهوجود ميآورد. مردم شهرهای مرزی معتقدند که دستهایی در کار است که امر مبادلات مرزی را در مناطق کرد نشین به مساله ای سیاسی و امنیتی تبدیل کند. حال باید دید تدبیر دولت برای حل این معضل چگونه خواهد بود.
با چنین اوصافی آیا طرح پیلهوری یا همان مبادلات ارزی مناطق مرزی میتواند به اقتصاد این نواحی کمک کند؟
بله؛ به میزانی میتواند. البته به شرط مراعات مواردی که در پاسخ قبلی مطرح کردم مانند تنوع دادن به کالاها و افزایش درصد سود پیله وران و کاهش عوارض گمرکی.
یکی از امکانات توسعه مناطق کردنشین، منابع طبیعی آن است. از حیث بهرهمندی از زیرساختهای این نواحی تا چه میزان موفق بودهایم؟ و نیز چه اقداماتی میتواند به بهرهمندی از این منابع منجر شود؟
بهطور دقیق در جریان برنامه توسعه مبتنی بر امکانات طبیعی استان نیستم. اما این را میدانم که زیر ساختهای مناسب در گذشته برای چنین برنامهای ایجاد نشده است. یکی از مشکلات کردستان نیز همین است که برخی از برنامههای بهرهبرداری بدون در نظر گرفتن سازگاریهای زیست محیطی طراحی میشوند که ممکن است با مقاومت مردمی که طرفدار حفظ محیط زیست هستند، روبهرو شوند. تدوین نقشه جامع توسعه مناطق مرزی نیازمند توجه به همه ابعاد توسعه است.
یکی دیگر از ظرفیتهای نواحی کردنشین، قابلیت بهرهبرداری از طبیعت بکر آن است. به عنوان بحث پایانی بفرمایید که در حوزه صنعت توریسم، چه قابلیتهایی در این مناطق وجود دارد؟
کردستان در چند مورد میتواند برای درآمدهای توریستی و اشتغالزایی در این بخش قابل توجه باشد. اگر شرایط و معیارهای زیست محیطی مراعات شود، میتوان امیدوار بود که اکو توریسم در کردستان توسعه یابد. از سوی دیگر باید توریسم پزشکی نیز در این منطقه توسعه پیدا کند. متاسفانه بيشتر ساکنان کشورهای همسایه و جنوبی که برای درمان به ایران میآیند به علت فقدان مراکز پزشکی موثر و مجهز به تهران میروند. اگر این امکانات در شهرهای استان مانند مراکز استانهای غربی فراهم شود، بیشک میتواند در امر توسعه استان موثر باشد. جادههای استان برای عبور و مرور در حجم بالا از امنیت برخوردار نیستند. کمتر هفتهای است که در جادههای بانه و مریوان شاهد تصادف و تلفات انسانی و مالی به خاطر فقدان راه های مواصلاتی مناسب نباشیم. توریسم توسعهیافته نیاز به زیرساختهای مربوط به خود مانند راه مناسب، راهآهن، فرودگاه و پروازهای منظم، هتل و اقامتگاههای مجهز جادهای و واگذاری مدیریت این حوزه به بخش خصوصی دارد. یکی دیگر از جاذبههای توریستی کردستان، فرهنگ این مناطق است. متاسفانه شرایط و امکانات برای بهرهبرداری اقتصادی از این توان نیز وجود ندارد.
منبع: روزنامه قانون/۲۶ اردیبهشت ۹۷